در تمامی طول تاریخ، همواره انسان ها در تلاش برای یافتن روش هایی برای پیشگویی آینده از نگاه کردن به ستاره ها و کره های کریستالی و غیره بوده اند. اما در سال های اخیر خصوصا” بعد از جنگ جهانی دوم، دانشمندان و محققان بسیاری که خود را آینده پژوه می نامند، روش های کمی و کیفی متعددی را توسعه داده اند که اساس آینده پژوهی را تشکیل می دهند. آنچه که این آینده پژوهان را با غیب گوها جدا می سازد، همان عقلانیت حاکم بر روش ها و آگاهی از اینکه آینده به هیچ وجه بطور مطلق و صد در صد قابل شناخت و پیشگویی نیست، می باشد. در این نوشتار سعی بر آن شده که آینده پژوهی به زبان ساده شرح داده شود. تفکر نسبت به آینده کار آسانی است. همه ما تجربیات فراوانی نسبت به این تفکر داریم و در زندگی روزمره خودمان استفاده می¬کنیم، مانند برنامه ریزی برای مسافرت تفریحی، نوشتن کارهای هفتگی که باید انجام دهیم و از این قبیل فعالیت ها که می بایست در روزهای آتی انجام دهیم. تمامی این اقدامات درحقیقت فکر کردن درباره اتفاقات آینده قبل از بوقوع پیوستن آنهاست. لذا می توان گفت که همه ما در زندگی شخصی واجتماعی خودمان یک آینده پژوه هستیم. مردم برای آنکه عاقلانه عمل کنند، بایستی نسبت به پیامدهای اقدامات خود، دیگران و واکنش های آن ها و همچنین نسبت به نیروهائی که خارج از کنترل آنها هستند، آگاهی و شناخت کافی داشته باشند. نکته بسیار مهم اینکه این پیامدها تنها درآینده خود را نشان می دهند. بدین ترتیب افراد نه تنها می کوشند امور در حال وقوع را بفهمند، بلکه می کوشند اموری را که شاید اتفاق بیفتند، یا بالقوه امکان وقوع دارند و یا تحت شرایط خاصی درآینده اتفاق خواهند افتاد، نیز بشناسند. افراد با استفاده از این شناخت حدسی موقعیت کنونی خود را تشخیص داده، کارهایشان را دنبال کرده و از بستر زمان و فضای مادی و اجتماعی می گذرند. رشته جدید علمی که هدفش مطالعه منظم آینده است، آینده پژوهی، آینده نگری و یا تحقیقات پیرامون آینده نامیده می شود و متخصصان آن آینده پژوه نام دارند. آینده پژوهان به دنبال کشف، ابداع، ارائه، آزمون و ارزیابی آینده های ممکن، محتمل و بهترهستند. آنان انتخاب های مختلفی را راجع به آینده، فرا روی افراد قرار می دهند و در انتخاب و پی ریزی مطلوب ترین آینده به آنان کمک می کنند.