ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

نروم جز به همان ره که توام راه نمایی

همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم

همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

بری از خوردن و خفتن بری از شرک و شبیهی

بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی

نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی

نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی

 

به تارنمای اکنون های گسترده (تارنمای شخصی عزیز علیزاده) خوش آمده اید.

خداوند بزرگ را شاکرم که فرصتی را به بنده داد تا بتوانم آموخته‌های هر چند اندک خودم در زمینه‌های آینده‌پژوهی، علوم شناختی و علوم پیچیدگی و آشوب را با دوستداران این حوزه ها در میان گذارم. آشنایی من با این حوزه ها از حدود ۲۰ سال پیش شروع شد، زمانی که برای ادامه تحصیل در رشته تحصیلی خودم، یعنی مهندسی مواد و متالورژی به دانشگاه یومیست شهر منچستر انگلیس رفتم. استادی به نام پال اوبرایان داشتم که به ما موضوع فناوری نانو را تدریس می‌کرد. وی در میان متون اصلی درس، کتابی با عنوان “موتورهای خلقت” نوشته اریک درکسلر را معرفی کرد. در این کتاب درباره آینده فناوری نانو بحث­ های عمیقی مطرح شده بود. موضوع جالب در این کتاب برای من این بود که فردی در سال ۱۹۸۶ درباره وضعیت یک فناوری در چند دهه بعد صحبت کرده بود. به هر حال با خواندن کتاب فوق و کتاب دیگری از همین نویسنده، با عنوان “نامحدود کردن آینده” قدم به دنیای آینده پژوهان گذاشتم. با عضویت در انجمن آینده جهان و مطالعه مجله آینده پژوهی با اصول و تکنیک­ های آینده پژوهی آشنا شدم. به روش سناریو­نویسی بسیار علاقمند شده و کتابی که از کتابخانه جان رایلندز دانشگاه منچستر به امانت گرفته بودم، یعنی “هنر دورنگری” را چندین بار مطالعه کردم. برای من بسیار هیجان انگیز بود که شرکتی به بزرگی شرکت نفتی شل، از سناریو­نویسی و داستان‌سرایی درباره آینده، برای برنامه­ ریزی ­های راهبردی خود بهره می‌برد. با اسامی متعددی از هرمان کان (بنیانگذار تکنیک سناریو­نویسی در موسسه رند و انستیتو هادسون)، پیر واک (مبدع استفاده از سناریوها در دنیای کسب و کار و شرکت شل)، پیتر شوارتز، نویسنده کتاب هنر دورنگری و دیگر آینده­ پژوهان پیشرو و تاثیرگذار آشنا شدم. به هرحال دروازه بزرگی به یک دنیای بی انتها در پیش روی من گشوده شده بود و من علاقه خودم به دنیای مهندسی را کم کم از دست دادم. هر روزه با مطالعه گزارش‌های متعدد و مقالاتی که در زمینه آینده ­پژوهی و به ویژه سناریونویسی نوشته شده بود، با انبوهی از مفاهیم جدید آشنا می‌شدم. مفاهیمی مانند؛ مدل‌های ذهنی، سوگیری های شناختی، یادگیری های دسته جمعی، برساخت­گرایی اجتماعی، عدم قطعیت، فراکتال­ ها، محسوس­ سازی، نظم در بی­ نظمی، لبه آشوب، خود سازماندهی، روندها، نیروهای پیشران تغییرات و غیره، در حال وسعت دادن به دنیای ذهنی من بودند. به مرور زمان به این درک رسیدم که برای درک بهتر گذشته، حال و در نهایت آینده، باید به نظریه‌های پیشرو و دقیق در تشریح پدیده ها مسلط باشم. مسلط شدن به نظریه ­ها (مجموعه مفاهیم و ارتباطات بین آن­ ها) به دیدگاه‌های جامع ­تر و بهتری منتهی می‌شود، که در سفر اکتشافی به آینده بسیار با اهمیت است. در این مسیر با علوم شناختی، علوم پیچیدگی و آشوب و فلسفه­ های بنیادین این علوم آشنا شدم. به این حقیقت پی بردم که برای استفاده درست و دقیق از روش­های آینده­ پژوهی باید هستی ­شناسی و معرفت ­شناسی درستی را انتخاب کنم، تا بتوانم دیدگاه و رهیافت درستی نسبت به پدیده مورد نظر را داشته باشم. در حالت کلی باید اعتراف کنم، قدم گذاشتن در دنیای آینده ­پژوهی و سایر علوم جدید و مرتبط، تار و پود فکری من را نظم جدیدی داد تا دوباره دنیایی که در آن زندگی می­ کنم را از نو بشناسم.

 در تارنمای “اکنون های گسترده” تلاشم بر این است تا تجربه های خودم در سفر اکتشافی به هستی در بستر زمان را با علاقه مندان این حوزه ­ها در میان بگذارم. امیدوارم بتوانم آموخته ­های خود را به نسل جدید و علاقمندان منتقل کنم تا آن­ ها با سرعت و دقت بیشتری این مسیر را طی کرده و دانش به وجود آمده را مرحله‌ای جلوتر پیش برند. و در نهایت از سرریز این دانش، منافع عمومی و ملی ایران عزیزمان تامین شود.