هنر آینده پژوهی: هنری که هر کسی در قرن بیست و یکم باید به عنوان حرفه دوم بلد باشد

تفکر درباره آینده ریشه در اعماق تمدن بشری دارد. از همان ابتدای بوجود آمدن هوشیاری و آگاهی زمانی در انسان و مطرح شدن مفهوم زمان، بشر به آینده فکر کرده است. اگر چه خاطرات گذشته نیز جذابیت خاص خود را برای بشر داشته است، اما اغلب زمان ها، آینده موضوع مهم تر و مورد تمرکز بشر بوده است. بشر از همان ابتدا به یک حقیقت پی برده است، که آینده تنها حوزه ای است که او توانایی شکل دادن و تاثیرگذاری بر آن را دارد. حوادث گذشته را نمی توان چندان تغییر داد، اما آینده بستر بازتری از رویدادها و پدیده ها است که تا حدود زیادی می توان به آن شکل داد. به موازات کامل تر شدن آگاهی انسان نسبت به گذر زمان (گذشته، حال، و آینده) رهیافت های وی نیز دربرابر گذر زمان و پدیده ها و رویدادهای درون آن شکل گرفته است. یکی از اصلی ترین این رهیافت ها، اعتقاد داشتن به تقدیر و سرنوشت و محتوم بودن آینده است. تقدیر و سرنوشت نظریه ای است که ریشه در تاریخ باستان دارد و متاسفانه امروز، نیز بسیار پر طرفدار است. جذابیت احساسی مربوط به تقدیرگرائی را می توان به سادگی درک کرد. مطابق این نظریه ما مختاریم به هر آنچه در زمان حال از آن ها احساس خوبی داریم و لذت می بریم مبادرت بورزیم. چونکه ما قادر به تغییر جهت زندگی خودمان و حوادث آن نیستم و مقصد ما قبلا” مشخص شده است. یعنی ما فقط باید به دلخوشی های زمان حال و نزدیک به خودمان فکر کنیم و از آنها لذت ببریم و هیچ فایده ای در فکر کردن و کار کردن جانفرسا نسبت به اهداف بلند مدت وجود ندارد. زیرا ما قادر به طرح ریزی مسیرهای ممکن به سمت اهداف مورد نظر نیستم و هر آنچه که در تقدیرمان است همان بوقوع خواهد پیوست. تقدیرگرائی شرمساری ما را نسبت به خطاهای گذشته کاهش داده و همچنین دست روی دست گذاشتن و مبادرت نکردن به انجام کاری در راه موفقیت خودمان را گناه نمی داند. اگر آینده از قبل مشخص شده است، پس دیگر هیچ کس را نمی توان مسئول اقدامات بد و خلافکارانه دانست. چرا که آن شخص خود را قربانی تقدیر و سرنوشت خود خواهد خواند و مسئولیت کارخود را بر عهده تقدیر و سرنوشت خود خواهد دانست. تقدیرگرائی در حقیقت یک نوع بخشش و آمرزشی برای گناهان، خطاها، نقاط ضعف وغیره ایجاد می کند. برای به نقد کشیدن تفکر تقدیرگرایی، به چند سوال می توانیم رجوع کنیم.

سوال اول: آیا ما می توانیم دانشی درباره آینده بدست آوریم؟

 اگر چه جهان توسط یک سیستم بسیار پیچیده ای رو به جلو حرکت می کند و زمان می تواند تا بی نهایت ادامه داشته باشد، ما می توانیم دانش مفیدی حتی جزئی نسبت به آینده داشته باشیم. به دلیل این که یکنوع ارتباط و یکپارچگی بین گذشته و آینده وجود دارد. در حقیقت اگر هیچ ارتباطی بین گذشته و آینده وجود نداشت، اصلا” ما قادر به تفکر نسبت به آینده و پیدا کردن رویدادهای ممکن نبودیم. در چنین حالتی فقط می توانستیم به رویدادها، در زمان بوقوع پیوستن، عکس العمل نشان دهیم.

سوال دوم: آیا آینده قابل تاثیرگذاری و بهبود یافتن است؟

ما به عنوان افراد اجتماع قدرت کمی در شکل دادن به آینده جهان و قدرت بسیار کمتری نسبت به تغییر کائنات داریم. اما ما قدرت خارق العاده ای در بهبود آینده خودمان و دیگران داریم. انسان ها به صورت بی اراده با نیروهای طبیعی و اجتماعی به مسیرهای مختلف هل داده نمی شوند. ما قدرت قابل توجهی در ارزیابی حوادث گذشته و احتمالات آینده داریم، تا با اقدامات حساب شده ، آینده خود را بهبود بخشیم. یعنی ما محبوسان تقدیر وسرنوشت نیستیم، بلکه قدرت قابل توجهی در شکل دادن به آینده داریم. افراد گروه ها و حتی کشورها پتانسیل شکل دادن به آینده خود را بطور خلاق بدست می آورند.

سوال سوم: آیا تفکر درباره آینده یک فوریت و اضطرار و اولویت است؟

این درست است که ما نیاز به تفکر و حل مسائل و مشکلات ضروری خود داریم، ولی این موضوع صحیح نیست که اندیشیدن درباره مشکلات فوری و ضروری ما را نسبت به تفکر درباره آینده باز دارد. ادامه داشتن و یکپارچگی حوادث از گذشته به آینده درست است که آینده پژوهی را ممکن می سازد، ولی تغییرات سریع و گاها بدون پیش سابقه، آینده پژوهی را به یک اضطرار و فوریت تبدیل می کند. امروزه تغییرات فناورانه و اجتماعی، با سرعت بالائی که قبلا” وجود نداشت، در حال رخ دادن است. اگر ما آینده پژوهی بیشتری انجام ندهیم، با مشکلات روزافزونی در تصمیم گیری های درست مواجه خواهیم شد. تصمیم های خوب بستگی کامل به دورنگری خوب دارد. زندگی امروزی تفاوت بسیاری با گذشته دارد. در این دنیای پر تغییر، دیگر رسم و رسومات، آینده ما را شکل نمی دهند، بلکه ما خود باید آینده خودمان را خلق کنیم و بتوانیم خود ویا حتی سازمان و اجتماع خود را در برابر تغییرات آماده سازیم. شرایط جدید جهانی فرصت های بیشماری برای جوامع با دورنگری کافی ایجاد کرده است، ولی در همین حال برای اجتماعاتی که این دورنگری را ندارند، حاوی تغییرات و در هم شکستن فاجعه وار ساختار آن ها است.

بنابراین آینده پژوهی نباید بخاطر مشغولیت زیاد و در گیر شدن با بحران ها و مسائل جاری فراموش و صرفنظر شود. ما نباید چنین اعتقادی داشته باشیم که ” چرا نسبت به آینده نگران باشیم بالاخره آینده خواهد آمد  و آنگاه ما می توانیم نسبت به آن فکر کنیم و راه حل پیدا کنیم”. آینده و آینده پژوهی بسیار مهم و ضروری هستند، چونکه ما نمی توانیم بوقوع پیوست آن ها را به تعویق بیاندازیم. فرصت ها و تهدیدها در اطاق انتظار نمی نشینند تا ببینند ما آماده ایم یا نه و بعد بوقوع پیوندند. بلکه کاملا” برعکس، در بیشتر اوقات زمانی که ما کمترین آمادگی را داریم، بوقوع می پیوندند. تنها پاسخ قابل ذکری که ما نسبت به این حوادث داریم، همان تفکر روبه جلو و آماده بودن در بهترین حالت ممکن نسبت به آن هاست. یعنی ما باید از همین حالا شروع کنیم و نه یک زمانی در آینده.

با توجه به مطالب عنوان شده تاکنون، تفاوت اساسی آینده نگری با غیب گوئی و پیش گوئی را می توان درک کرد. عقلانیت و تحلیل های عقلانی حاکم بر آینده پژوهی فرق اساسی آن با غیب گوئی است. همچنین باز نگه داشتن مسائل مربوط به آینده و حوادث محتمل آن، در روش علمی آینده پژوهی فرق مهمی است که با غیب گوئی و صحبت از آینده محتوم کردن دارد. به نظر آینده پژوهان آینده، کماکان در حال ساخته شدن است. آینده امری است که مردم می توانند آن را با اقدامات هدفمند خود طراحی کرده و شکل دهند. پیش بینی محتوم وغیب گوئی در آینده پژوهی مردود و بی مفهوم است. به نظر آینده پژوهان، آینده از قبل طراحی شده نیست، بلکه پهنه گسترده و بازی است که مردم توانایی های مختلفی  درشکل دادن به آن را دارند. در نظر آینده پژوهان یکی از دلایل اصلی اینکه آینده مبهم و عدم قطعیت بالائی دارد، اینست که ما می توانیم در آن تاثیر گذاریم و مسیر حوادث را تغییر دهیم والا هیچ ابهام یا عدم قطعیتی نمی بایست وجود می داشت.

برای کسانی که می خواهند با روش ها و تکنیک های آینده پژوهی آشنا شوند، جزوه کوتاه و چند صفحه ای منتشر شده توسط انجمن جهانی آینده را توصیه می کنم. من خودم در سال 2001 میلادی با همین جزوه کار آینده پژوهی را شروع کردم. البته کتاب های “مقدمه ای بر آینده نگاری” نوشته جان اسمارت و کتاب “آینده نگری” نوشته ادوارد کورنیش هم منابع خوبی برای شروع آشنایی با آینده پژوهی هستند. در آینده، درباره مسایل مهم تر و عمیق تر آینده پژوهی مطالبی را ارایه خواهم داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.