در اوایل سال 1383، زمانی که به همراه دوست آن دوران، یعنی وحید وحیدی مطلق، تصمیم گرفتیم که در وبسایت وی مقالاتی در زمینه آینده و آینده پژوهی ترجمه و منتشر کنیم، اولین موضوعاتی که به ذهن مان رسید: “تاثیر فناوری ها به ویژه هوش مصنوعی و یکپارچه شدن فناوری و انسان و همچنین رسیدن به نقطه تکینگی بود”. سرانجام در همان وقت، در مقالاتی جداگانه، سخنرانی های ریموند (ری) کورزوایل -آینده پژوه فناوری- را منتشر کردیم. به خاطر دارم در همان زمان، دوستانی که به تازگی مرکزی برای آینده پژوهی تاسیس کرده بودند و تقاضای همکاری با ما را داشتند، تماس گرفتند و موضوعاتی را برای ترجمه و یا حتی برگزاری کارگاه آموزشی پیشنهاد کردند ولی تمایل اصلی آن ها، یادگیری روش شناسی آینده پژوهی بود. پس از انتشار آن مقالات، برخی از همان دوستان در تماس هایشان به آن ها اشاره می کردند و می گفتند که چرا ما این مطالب را که احتمال رخ دادن آن ها بسیار بعید است، منتشر می کنیم؟
در حقیقت، نسبت به ممکن بودن این تحولات ابراز شک و تردید داشتند و آن ها را “نشدنی” فرض می کردند. نکته جالب اینجاست که 20 سال پس از انتشار این مقالات، تقریبا همان دوستان تماس می گیرند و سوال اصلی شان این است که آیا در زمینه تاثیرات هوش مصنوعی و فناوری های مشابه در اجتماع، اقتصاد، فرهنگ و …” مطالعاتی انجام داده ایم که با آن ها در میان بگذاریم؟!
متاسفانه به قول پیتر شوارتز، “زیرکانه ترین راهبردی که افراد برای مواجهه با آینده انتخاب می کنند، “انکار” است”. اما از این انکار تا مواجه شدن با واقعیت، 20 سال زمان از دست می رود.
واقعا در دنیایی زندگی می کنیم که همه چیز خیلی زود دیر می شود…
حالا پس از 20 سال همان مقالات را دوباره این تارنما منتشر می کنم تا به پیش بینی های کورزوایل که امروزه مشاور شرکت عظیم گوگل است، نگاهی دوباره بیاندازیم و اهمیت داشتن دیدگاه ها و توصیف های بهتر از آینده (سناریوهای آینده) را بهتر درک کنیم. این مقالات در واقع ترجمه سخنرانی های وی در جمع بازرگانان و اقتصاددانان در 6 دسامبر 2001 در شهر سانفرانسیسکو است.
“در پایان قرن بیست و یكم عملا مرگ و میر وجود نخواهد داشت. ما انسان ها با استفاده از مزایای فناوری انتقال مغز جاودان می شویم. تا كنون حیات و زندگی ما به طول عمر سخت افزارمان گره خورده بود. وقتی سخت افزار در هم می شكست كار ما تمام بود. اما وقتی كه از مرز بگذریم و خود را درون فناوری رایانه جای دهیم، ذهن ما به تكامل خود ادامه خواهد داد. امروزه نرم افزار ما نمی تواند رشد كند. زیرا درون مغزی مركب از تنها ۱۰۰ تریلیون اتصال و سیناپس گیر افتاده است. عمر نرم افزار ما در آینده دیگر به بقای مدار محاسباتی مغزمان وابسته نخواهد بود. در واقع روزی خواهد رسید كه هویت و بقای انسان از سخت افزار و بقای آن مستقل خواهد شد. جهانی را مجسم كنید كه تفاوت بین انسان و ماشین محو می شود. جهانی كه مرز میان بشریت و فناوری رنگ می بازد. قرن بیست و یكم به روایت ری كوزوایل وعده زمانی را می دهد كه پیوند هوش انسان با هوش مصنوعی ماشین بنیان زندگی بشر را گسیخته کرده و آن را دگرگون می سازد.“
ریموند (ری) کورزوایل
علاقه من به آینده نگری بیشتر ریشه در علاقه من به اختراع دارد. از زمانی كه پنج ساله بودم می خواستم كه یك مخترع بزرگ شوم و خیلی زود فهمیدم كه اگر كسی بخواهد مخترع موفقی شود باید آینده را خوب بشناسد. این كار كمی شبیه ورزش موج سواری است چون باید در زمان مناسب سوار موج ها شد. من وقتی كه یك كار را تمام می كنم می فهمم در مقایسه با زمانی كه كار را آغاز كرده ام، در جهان تغییرات زیادی رخ داده است. به همین خاطر دانشجوی رشته روند یابی فناوری شدم و مدل های ریاضی مختلفی برای نشان دادن چگونگی تكامل فناوری ها تهیه كردم.
علاقه من به روند های فناوری هر روز بیشتر می شد تا اینكه “قانون دستاوردهای شتابان” را پیشنهاد دادم. من معتقدم این قانون نحوه تكامل فناوری در دهه های آینده را به خوبی نشان می دهد. در كتابی كه در دهه ۱۹۸۰ نوشتم نقشه پیشرفت فناوری ها را در دهه ۱۹۹۰ و اوائل ۲۰۰۰ ترسیم كردم كه اتفاقا پیش بینی خوبی از كار در آمد. امروزه مدل های ریاضی خود را ویرایش كرده ام و می كوشم آینده فناوری ها در قرن بیست و یكم را شناسایی كنم. به كمك این پیش بینی ها می توانم فناوری های قرن جدید را ابداع كنم چون می دانم كه در سال های ۲۰۱۰، ۲۰۲۰ یا ۲۰۳۰ وضعیت فناوری ها ، ارتباطات، اندازه فناوری، و دانش ما درباره مغز انسان چگونه خواهد بود. با اینكه هنوز قادر به ابداع این فناوری ها نیستم اما می توانم كمابیش آن ها را توصیف كنم.
نكته ای كه اكثر ناظران آن را تشخیص نداده اند و صاحبنظران به اندازه كافی به اهمیت آن پی نبرده اند شتاب آهنگ تغییرات است. قرن ها پیش مردم اصلا فكر نمی كردند كه جهان در حال تغییر است. البته حق هم داشتند چون زندگی اجدادشان خیلی با آن ها تفاوت نداشت و انتظار داشتند كه نوادگانشان هم مانند خودشان زندگی كنند.
امروزه كسی شك ندارد كه سرعت تغییرات افزایش یافته است و اینكه فناوری قادر است ماهیت جوامع را دستخوش تحول كند. اما آنچه كه كمتر به آن توجه می شود این است كه آهنگ تغییرات شتاب گرفته است. در واقع ۲۰ سال گذشته به هیچ وجه راهنمای خوبی برای ۲۰ سال آینده نیست. در هر دهه نرخ تغییر پارادایم ها و نرخ پیشرفت دو برابر می شود. در واقع بر حسب نرخ كنونی تغییرات، همه تغییرات قرن بیستم فقط به اندازه ۲۵ سال كنونی است. به بیان دیگر ظرف بیست و پنج سال آینده ما به اندازه ۴ برابر قرن بیستم پیشرفت خواهیم كرد و همچنین در كل قرن بیست ویكم به اندازه ۲۰۰۰۰ سال در توسعه فناوری پیشرفت خواهیم كرد.
تصویری خیالی از یك نانوبوت هوشمند كه روی یك اسپرم نشسته و آن را به سمت یك تخمك هدایت می كند. به كمك چنین فناوری هایی می توان “كودكان سفارشی” را تولید كرد.
متاسفانه در بسیاری از پیش بینی های بلند مدت، قدرت فناوری های آینده دست کم گرفته می شود، زیرا اكثر مردم هنگام بررسی سرعت پیشرفت فناوری به جای دیدگاه تصاعدی تاریخی، دیدگاه شهودی خطی دارند. در واقع ما انسان ها در طول قرن بیست و یكم پیشرفتی معادل ۱۰۰ سال نخواهیم داشت بلکه شاهد پیشرفتی معادل ۲۰۰۰۰ سال بر حسب نرخ رشد امروزی خواهیم بود. توجه دقیق تر به گام های رو به جلوی فناوری نشان می دهد که نرخ پیشرفت ثابت نیست. اما این طبیعت بشر است که خود را با گام های تغییرات وفق دهد و دیدگاه شهودی خطی درباره سرعت پیشرفت فناوری داشته باشد. حتی در مورد بعضی افراد كه عمر طولانی داشته و پیشرفت فناوری و افزایش سرعت تغییرات را در طی زمان تجربه کرده اند, نگاه شهودی خطی موجب می شود كه سرعت تغییرات و پیشرفت فناوری را با همان نرخی که اخیرا تجربه کرده اند, مساوی فرض كنند. یکی از دلایل چنین برداشتی این است که اگر نمودارهای تصاعدی را در بازه های زمانی کوتاه بررسی كنیم, شبیه نمودارهای خطی به نظر می رسند. بنابراین حتی با وجود اینکه نرخ رشد در گذشته نه چندان دور ( به عنوان مثال سال گذشته) بسیار بیشتر از ۱۰ سال گذشته ( ویا حتی ۱۰۰یا ۱۰۰۰ سال گذشته) است ولی حافظه ما تحت الشعاع تجربیات اخیر ( مربوط به زمان های نه چندان دورتر از حال) قرار می گیرد.
طرحی خیالی از فعالیت نانو بوتهای هوشمند در شریان خون بدن انسان كه با انواع مختلف بیماری ها مبارزه می كنند.
به همین خاطر حتی تفسیرگران خبره و كارشناس هم وقتی به آینده نگاه می کنند نرخ پیشرفت امروزی را با نرخ پیشرفت ۱۰ یا ۱۰۰ سال گذشته یكسان می دانند. من این نوع نگرش را نگاه شهودی خطی می نامم. اما توجه جدی به تاریخ فناوری نشان می دهد که نرخ تغییرات فناوری به صورت تصاعدی است نه خطی. مثال های متعددی وجود دارد. نرخ افزایش قدرت محاسبه رایانه ها فقط یکی از آن ها است. اگر کسی اطلاعات مربوط به تغییرات گسترده فناوری را در مقیاس های زمانی مختلف بررسی کند متوجه می شود که رشد تصاعدی فناوری خود نیز دو برابر می شود که من آن را قانون دستاوردهای شتابان می نامم. این نوع نگرش فقط بر مفروضات قانون مور تکیه ندارد، بلکه پایه و اساس آن مدلی غنی از فرآیندهای توسعه فناوری های گوناگون است. در اكثر پیش بینی های فناوری، دیدگاه تصاعدی تاریخی نادیده گرفته شده و به جای آن دیدگاه شهودی خطی مد نظر قرار می گیرد. به همین دلیل است که مردم درباره دستاوردهای کوتاه مدت مبالغه می كنند اما به خاطر عدم توجه به مفهوم رشد تصاعدی نمی توانند درباره دستاوردهای درازمدت فناوری حدسی درست داشته باشند. این نوع نگرش درباره نرخ جابجایی پارادایم نیز که تقریبا هر دهه دو برابر می شود, صادق است. بنابراین رشد فناوری در قرن بیست و یكم معادل ۲۰۰۰۰ سال بر حسب نرخ رشد امروزی خواهد بود. من برای تفکر عمیق تر درباره قانون دستاوردهای شتابان ۴۹ قطعه مورد استفاده در رایانه ها و محاسبات را در طول قرن گذشته بر روی نمودار تصاعدی آوردم. از این تمرین نتیجه گرفتم که قدرت محاسبات فقط از قانون مور پیروی نمی كند، بلکه مطابق با نرخ جابجایی پارادایم ها افزایش می یابد. قانون مور پنجمین پارادایم رشد تصاعدی در محاسبات بود. پارادایم ششم محاسبات سه بعدی است كه جای محاسبات امروزی در تراشه های مسطح را خواهد گرفت و بدین ترتیب محاسبات در سطوح مولکولی و زیر اتمی انجام خواهد گرفت. فناوری های دیگر نیز بر اساس روند های تصاعدی به پیش می روند. سرعت ارتباطات به صورت بی سیم یا با سیم در هر ۱۲ ماه دو برابر می شود ( این نیز یک روند تصاعدی دو برابر شده می باشد زیرا ظرف دو دهه گذشته هر ۳۶ ماه دو برابر می شد). سرعت اسکن کردن مغز انسان هر ۲۶ ماه دو برابر می شود و وضوح اسکن مغز نیز هر ۱۲ ماه دو برابر می شود. همچنین نقشه برداری ژنتیکی هر ۱۲ ماه دو برابر می شود و هزینه رمز گشائی و ترتیب گذاری دی ان آ(DNA ) از ۱۲ دلار به یک سنت در طی دهه گذشته کاهش یافته است. کوچک سازی و مینیاتوری کردن روند فراگیر دیگری است. امروزه کوچک سازی فناوری (چه الکترونیکی و چه مکانیکی) در هر دهه با نرخ ۶/۵ در هر بعد خطی پیشرفت می کند. مدل ریاضی که من در دو دهه گذشته برای توصیف روندهایی تحت تاثیر قانون دستاوردهای شتابان تهیه کرده ام در مورد فناوری های دهه ۱۹۹۰ صادق بود و معتقدم که این قانون را در مورد سایر فناوری های آینده نیز می توان به کار برد. امروزه شاهد روندهای تصاعدی رشد در محاسبات، ارتباطات و کوچک سازی مربوط به قطعات بی سیم دسترسی به اینترنت هستیم.
به عنوان مثال رشد فناوری رایانه تصاعدی است. یكی از روندهای تصاعدی كه متخصصان از آن آگاهند ” قانون مور” نام دارد. اما خود قانون مور تنها یكی از روش های رشد تصاعدی در فناوری رایانه به شمار می رود. بر حسب این قانون هر دوازده ماه یكبار قدرت محاسبه دو برابر می شود زیرا هر دو سال یكبار می توانیم چگالی ترانزیستورها را در مدارهای مجتمع ( آی سی) دو برابر كنیم. اما در واقع سرعت رایانه ها هم دو برابر می شود و بنابراین با افزایش همزمان سرعت و ظرفیت باید گفت كه قدرت رایانه ها هر دوازده ماه یكبار چهار برابر می شود.
باید توجه كرد كه قانون مور پنجمین پارادایمی است كه موجب رشد تصاعدی در رایانه ها شده است. ما تا امروز ماشین حساب های الكترومكانیكی، رایانه های مبتنی بر رله، رایانه های با لامپ های خلا، و نهایتا رایانه های ترانزیستوری را ساخته ایم. هر گاه كه یكی از پارادایم ها از صحنه خارج شود پارادایم جدید جای آن را می گیرد. مثلا لامپ های خلا مرتبا كوچكتر می شدند تا اینكه به كوچكترین اندازه ممكن رسیدند و بعد از آن روش كاملا متفاوت و جدیدی یعنی كاربرد ترانزیستورها ظهور كرد. متخصصان معتقدند كه ظرف ۱۲ سال آینده قانون مور نیز از رده خارج می شود زیرا ابعاد ترانزیستورها فقط به اندازه چند اتم خواهد بود و دیگر نمی توان بیشتر از این آن ها را كوچك كرد. بنابراین این پارادایم خاص نیز جای خود را به پارادایم بعدی خواهد داد.
شایان ذكر است كه عصر رایانه های شخصی رو به پایان است و در آینده نه چندان دور شاهد چیرگی سرورهای اینترنتی و دستگاه های ارتباطات كوچك دستی بر سیستم های ویندوز شخصی خواهیم بود. از آنجا كه در دستگاه های كوچك و دستی اتصال به شبكه جهانی جایی برای صفحه کلید وجود ندارد، بنابراین در آینده شاهد روندی نیرومند به سمت ارتباط با ماشین از طریق صدا و فناوری های زبانی خواهیم بود.
یك خانم ژاپنی كه در دنیای ” واقعیت های مجازی” مشغول نبرد با یك سامورائی است.
صحبت كردن شیوه ای مرجح است كه ما برای ایجاد ارتباط با مردم از آن استفاده می كنیم. یكی از روندهای جالب این است كه در آینده ما می توانیم با رایانه ها و ماشین های محاسباتی همچون انسان ها صحبت كنیم. در چند سال آینده دستیارهای مجازی هوشمند و قادر به تكلم در حوزه های وظیفه ای محدود ساخته می شوند. این حوزه ها مثلا شامل انجام معاملات اقتصادی، رزرو كردن و پیدا كردن اطلاعات می شود. زمانی كه یك صفحه نمایش كوچك وجود داشته باشد این شخصیت های مجازی حضوری شبیه انسان خواهند داشت و چنانچه صفحه نمایش نباشد آن ها به طور كامل از روش یك گفتگوی دو طرفه استفاده خواهند كرد. تا سال ۲۰۰۹ رایانه های شخصی و جاگیر دیگر وجود نخواهند داشت. اطلاعات مجازی به صورت مستقیم روی شبكیه چشم توسط دستگاه هایی كه در عینك آفتابی و یا لنز های چشم تعبیه شده اند نوشته خواهند شد. به علاوه صفحه های نمایش مجازی با وضوح بالا به صورت آویزان و غوطه ور در فضا ایجاد می شوند. به كمك این صفحات، دنیای واقعیت های مجازی و حسی كاملا غوطه ور به شخص كاربر منتقل خواهد شد. ما در این حالت همیشه و هر جا كه باشیم به اینترنت دسترسی كامل خواهیم داشت. در واقع رفتن به یك وب سایت به معنی وارد شدن به محیط واقعیت های مجازی خواهد بود. در چنین محیطی با هر كسی كه بخواهیم ملاقات می كنیم. علم الكترونیك درحالت بسیاربسیار ریز باعث قدرت گرفتن چنین پیشرفت هایی خواهد شد به گونه ای كه همه این ابزارها به صورت نامرئی در عینك و لباسهایمان جاسازی می شوند. بنابراین ما دیگر نگران گم كردن تلفن همراه، كتابچه و سایر وسائل شخصی مان نخواهیم بود و همچنین دیگر مجبور به كلنجار رفتن با كلافهای پیچیده سیم ها در زندگی مان نیستیم و قادر می شویم تا هر وقت كه بخواهیم به منابع اطلاعاتی متصل باقی بمانیم و با انسان های دیگر صرف نظر از نزدیكی یا دوری فیزیكی آن ها ارتباط برقرار كنیم. خلاصه اینكه همه گونه ارتباط به غیر از تماس مستقیم بدنی ممكن خواهد بود. البته ابزارهای مربوط به حس لامسه در محیط واقعیت های مجازی هم اكنون وجود دارند ولی تا زمانیكه واقعیت های مجازی وارد بدن و مغزمان نشوند، به همین حالت باقی خواهند ماند. تا سال ۲۰۲۹ به دلیل استمرار روندهای تصاعدی در كوچك سازی محاسبات، ارتباطات و اسكن كردن عصبی، میلیاردها نانو بوت (رباتهای در اندازه نانو) در اندازه سلول های خونی و یا حتی كوچك تر در بدن انسان ها وجود خواهند داشت. این نانوبوت ها كه درون كپسول هایی قرار دارند قادر به ایجاد ارتباط مستقیم با عصب های زنده مغز هستند. زمانی كه نمی خواهیم در محیط واقعیت مجازی باشیم نانو بوت ها در كپسول های خود باقی می مانند و هیچ كاری نمی كنند ولی اگر بخواهیم به محیط واقعیت های مجازی وارد شویم نانو بوت ها سیگنال های ورودی مربوط به حواس پنجگانه ما را متوقف كرده و به جای آن سیگنال های مربوط به محیط های واقعیت مجازی تولید خواهند كرد. مثلا مغز شما می تواند تصمیم بگیرد كه عضلات و اندام ها را حركت دهد اما نانو بوت ها می توانند جلوی این سیگنال های عصبی را گرفته و مانع حركت عضلات و اندام های شما شوند و در عوض اندام های شما در محیط های واقعیت مجازی را به حركت وادارند. البته مشخص است كه شكل مجازی اندام ها حتما نباید مثل بدن دنیای واقعی باشد. ما قادر خواهیم بود كه بدنهای متفاوتی برای موقعیت های متفاوت طراحی كنیم . در شبكه جهانی وب همه تجهیزات لازم برای گشت و گذار در محیط های مجازی تهیه می شود. مشابه مجازی مكان های واقعی آنقدر جذاب خواهند بود كه خیلی ها ترجیح می دهند كه بیشتر وقت خود را در دنیای مجازی سپری كنند.
باز كردن رگهای بسته شده با استفاده از نانوبوتهای هوشمند و جلوگیری از سكته قلبی
با استفاده از فناوری نانو بوت ها ظرفیت ذهنی ما افزایش چشمگیری خواهد یافت. امروزه ظرفیت مغزهای ما نسبتا ثابت و از پیش طراحی شده است. نانو بوتهای كار گذاشته شده در مغز باعث بسط و توسعه حافظه و همچنین بهبود حواس و قدرت درك و توانایی های شناختی ما خواهند شد. هنگام كار گذاشتن نانو بوتها در مغز لازم نیست عمل جراحی انجام گیرد زیرا می توان آن ها را بلعید یا به بدن تزریق كرد. علاوه براین، افراد قادر خواهند بود كه به آن ها دستور خروج از بدن را بدهند و بنابراین فرآیند تزریق آن ها به درون بدن برگشت پذیر خواهد بود. این نانو بوتها قابل برنامه ریزی هستند و می توانند با تولید محیط های واقعیت مجازی ظرفیت مغز را فوق العاده افزایش دهند. آن ها قادر خواهند بود كه پیكر بندی خود و یا نرم افزار خود را عوض كنند. بر خلاف عمل جراحی كه با آن می توان شبكه مصنوعی عصبی را فقط در یك نقطه خاص از بدن كارگذاشت نانو بوتها می توانند به راحتی در میلیاردها میلیارد نقاط مختلف بدن در رفت و آمد باشند.
طرح جلد كتاب اخیر فرانسیس فوكویاما تحت عنوان “پسا انسآن های آینده:
نگاهی به پیامدهای انقلاب فناوری زیستی”
در نهایت هیچ مرزی بین انسان های مجازی و واقعی وجود نخواهد داشت. همانطور كه امروزه مردم با دوربین های دیجیتالی متصل به اینترنت قادرند لحظات زندگی خصوصی خود را با دیگران شریك شوند بعد از گذشت ۴ دهه انسان ها قادر خواهند شد كه لحظات زندگی خود را به صورت كاملا حسی با دیگران شریك شوند وحتی واكنش ها و جواب های حسی آن ها را نیز دریافت كنند. این تجربیات حسی فراتر از حواس پنجگانه خواهد بود.
پارادایم ششم در واقع پردازش و محاسبه موازی و سه بعدی خواهد بود. مغز ما انسان ها ساختاری سه بعدی دارد و بنابراین می توانیم به صورت سه بعدی محاسبه و اطلاعات را پردازش كنیم. روش الکتروشیمیایی پردازش اطلاعات توسط دستگاه عصبی انسان ده میلیون بار كند تر و آهسته تر از روش الكترونیكی رایانه ها است. اما به خاطر معماری سه بعدی مغز انسان، قدرت پردازش ماشین هنوز كمتر است. همه پیوندهای عصبی مغز انسان به صورت همزمان قادر به انجام محاسبات هستند بنابراین می توانند در آن واحد یك صد هزار میلیارد كار را انجام دهند. ماشین ها و رایانه ها نیز باید به همین سمت حركت كنند. امروزه تراشه های رایانه ای حتی اگر به شدت فشرده باشند، تخت و دو بعدی هستند. ظرف ۱۵ یا ۲۰ سال آینده رایانه ها قادر به پردازش موازی شده و از طریق درك چگونگی كاركرد مغز، مدل های سخت افزاری با الهام از طبیعت ساخته خواهند شد.
پایان بخش اول – ادامه دارد…
بسیار عالی و تشکر فراوان برای انتشار مجدد، عمده این تحولات شتابان در حال وقوع است،