رشته آینده پژوهی مدرن در سال های دهه 1960، رشته کاملا” شناخته شده بود. انتشار کتاب “تصویر آینده” نوشته فردریک پولاک در سال 1951 یکی از نشانه های بارز آن و کتاب “هنر حدس زدن” نوشته برتراند ژوونل که به سال 1964 منتشر شد، نشانه دیگر آن است. پولاک از مفهوم تصویر آینده برای تحلیل فراز و نشیب تمدن ها استفاده کرد. وی تمدن ها و امپراطوری های باستانی را مورد مطالعه قرار داد و دلیل اصلی فروپاشی این امپراطوری ها (از جمله امپراطوری ایران و روم) را نداشتن تصویری از آینده تشریح کرد. اما برتراند ژوونل برای اولین بار مشکلات منطقی و سیاسی مربوط به پیش بینی را مورد توجه قرار داد و روش هایی را برای مطالعه آینده حوزه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تشریح کرد. یکی دیگر از افراد تاثیرگذار در رشد و توسعه رشته آینده پژوهی، هرمان کان بود. کان یکی از موسسان انستیتو هادسون بود که در ابداع و توسعه روش سناریونویسی (از روش های پرکاربرد آینده پژوهی) نقش اساسی داشت. کتاب های “200 سال آینده”، “درباره جنگ گرما هسته ای”، “تفکر درباره غیرقابل تفکرها” از جمله کتاب های وی هستند که با روش سناریونویسی برای آینده نوشته شده اند. به غیر از افراد کلیدی، تشکیل انجمن های تخصصی آینده پژوهی از نشانه های دیگر پیدایش این رشته جدید بود. به عنوان مثال در سال 1966 انجمن آینده جهان بوسیله ادوارد کورنیش و دیگران تاسیس شد که در میان سازمان های متعدد آینده پژوهی به یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین آن ها بدل شد. در همین راستا، در سال 1967 اورلیو پیسی و دیگران کلوپ روم را بنا نهادند. این گروه کوچک در دهه 1970 به یکی از موثرترین و با نفوذترین گروه های آینده پژوهی تبدیل گردید. کلوب رم در دهه، 1970 بیشتر به دلیل انتشار کتاب های “محدودیت رشد” و “بهار خاموش” شهرت بالایی کسب کرد و نظریه های ارایه شده در این کلوب باعث بروز جنبش های اعتراضی و اجتماعی مانند جنبش گایا برای حفظ و نجات محیط زیست شد. انتشار کتاب “شوک آینده” توسط الوین تافلر در اوایل دهه 1970 نیز در آشنا کردن افراد جامعه با موضوع آینده پژوهی و توسعه رشته آینده پژوهی بسیار موثر بود. در همان سال های دهه 1970، دانیل بل، آینده پژوه و جامعه شناس برجسته، از فرارسیدن جامعه فراصنعتی صحبت به میان آورد. او تاکید می کرد که جامعه صنعتی بر فناوری ماشین استوار است در حالیکه شکل گیری جامعه فراصنعتی مبتنی بر فناوری خرد ورز، نرم افزار، و دانش کد شده است. در نگاه دانیل بل، مشخصه های اصلی ساختاری در جامعه صنعتی کار و سرمایه بودند. اما در جامعه فراصنعتی مشخصه های اصلی اطلاعات و دانش هستند. در سال 1977، انجمن جهانی آینده، کتاب “مطالعه آینده” را به قلم ادوارد کورنیش منتشر کرد. کورنیش توانست بر اساس تحقیقات قابل ملاحظه ای که پیرامون آینده پژوهی انجام داده بود، گزارشی تهیه کرده و انجمن های در حال رشد و توسعه آینده پژوهی را شناسائی کند. فرد دیگری که به نظر من نقش مهمی در توسعه آینده پژوهی در حوزه های اجتماعی بازی کرده است، الیور مارکلی است. کتاب وی با عنوان “تغییر تصویرهای بشر” که با همکاری انستیتو تحقیقات استانفورد در سال 1982 منتشر شده است، از جمله کتاب های تاثیرگذار در مبحث آینده پژوهی است.
برای رشته آینده پژوهی نمی توان یک تاریخچه کوتاه و جامع نوشت، چرا که رشته آینده پژوهی معاصر از مسیرهای تکامل مختلفی گذشته است. یکی از این مسیرها، در کار ویلیام اگبرن و همکارانش براساس تجزیه و تحلیل روندهای اجتماعی و نقش فناوری در دگرگونی های اجتماعی پایه ریزی شد. پیدایش رشته ای که امروزه “ارزیابی فناوری” نامیده می شود، از دستاوردهای وی و همکارانش بود. مسیر دیگر در تکامل مطالعات آینده پژوهی “تحقیق در عملیات” و کانون های تفکر یا اندیشکده ها بود. در سال 1945، ژنرال هنری اچ.آرنولد برای اینکه کمک های فکری به نیروهای هوائی آمریکا در تصمیم گیری های خود برساند، یک موسسه تحقیقاتی به نام “موسسه رند” را تاسیس کرد. این موسسه، در میان موسسات و سازمان هائی که کار فکری می کنند و به عنوان کانون تفکر یا اندیشکده شناخته می شوند، از موثرترین ها و بانفوذترین ها است. بیشتر دستاوردهای این موسسه مثل انتخاب سیاست ها، راهبردها، توصیه ها، هشدارها، طرح های بلند مدت، پیش بینی ها و ایده های جدید به نحوی از انحا متضمن تفکر آینده نگرانه بوده و توسط دولت های آمریکا به اجرا گذاشته می شوند. از سال ،1970 موسسه رند، پروژه های غیر نظامی را نیز تا حدی به فعالیت های خود اضافه کرد و لذا از حالت سری و محرمانه بودن خارج شد. امروزه موسسات و نهادهای بسیاری در بخش خصوصی و یا در ساختار دولتی در سراسر جهان وجود دارند که وظیفه و ماموریت اصلی آن ها رصد تحولات و روندهای جاری و آینده است تا بتوانند شرکت ها، سازمان ها و دولت ها را در تصمیم های حساس و بلندمدت یاری رسانند.